زیبایی ارایشی بهداشتی

زیبایی ارایشی بهداشتی

زیبایی ارایشی بهداشتی

زیبایی ارایشی بهداشتی

دانلود فیلم کمدی انسانی

پنجشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۰۲ ق.ظ

دانلود فیلم کمدی انسانی

دانلود فیلم کمدی انسانی

خلاصه داستان فیلم کمدی انسانی

فیلم داستان پسرک بی نام و نشانی را از دوران کودکی تا بزرگسالی روایت می کند که از روز تولد متوجه تفاوت آشکار خود با دیگران می شود. او چپ دست است و عقایدی متفاوت از همفکرانش دارد اما..

کارگردان :

محمد هادی کریمی : دکتر محمد هادی کریمی که متولد سال 1351 در تهران می باشد و نخستین تجربه سینمایی اش نگارش فیلمنامه « ساغر » برای سیروس الوند بوده است. آخرین فیلم کریمی « بشارت به یک شهروند هزاره سوم » نام داشت که در سال 1391 ساخته شده بود. اثری که حال و هوای معنوی و اعتقادی داشت.

درباره فیلم « کمدی انسانی » :

محمد هادی کریمی در فیلم « کمدی انسانی » بنا را بر روایت قصه آدم بی نام و نشانی قرار داده که ظاهراً قرار است در یک برهه تاریخی آن را به نمایش بگذارد و در این بین خرده داستانهایی را هم در کنار قصه اصلی روایت کند تا تماشاگر بتواند به شناخت عمیق تری نسبت به دنیای او دست یابد. اما مشکل اصلی « کمدی انسانی » اینجاست که فیلمسازش اعتقادی به قصه پردازی کلاسیک در سینما نداشته و تصمیم گرفته به سبک و سیاق خود داستانش را روایت کند که نتیجه این تصمیم نیز منجر به ساخت فیلم عجیب و غریبی به نام « کمدی انسانی » شده است.

فیلم روایتگر داستان پسرکی است که از ابتدای تولد متفاوت بودن را در خود احساس می کند اما رفته رفته متوجه می شود که باید همرنگ جماعت شود تا بتواند زندگی بهتری داشته و همواره درگیر جنگ روانی نباشد. این پسر در طول زمان بزرگ شده و تبدیل به مرد جوانی می گردد و فیلم در بازه های زمانی مختلف، زندگی این فرد از دوران کودکی تا بزرگسالی را به تصویر می کشد. فردی که با آدمهای گوناگونی ملاقات کرده و ظاهراً قرار است هر کدام از این افراد نماینده تفکری در جامعه باشند که رنگ و رویی آبزورد دارند. شخصیت هایی که با تصمیم فیلمساز، هیچ نام و نشانی ندارند تا مخاطب به جای توجه به اسم، فلسفه حضورشان در داستان را جستجو نماید و به پاسخ منطقی برسد.

ایراد بزرگ « کمدی انسانی » فارغ از فیلمنامه را می توان ضعف کارگردان در نحوه پرورش سوژه برشمرد. کریمی نمی تواند قصه مشخصی برای قهرمان داستان ترسیم نماید بطوریکه بحرانی ترین لحظات زندگی این مرد برای مخاطب مجهول است. فیلم به جای پرورش موقعیت، به پیشبرد داستان توسط دیالوگ های مستقیم روی می آورد و در این راه، هر چند دقیقه یکبار از شخصیت جدیدی رونمایی می کند که به چشم قهرمان داستان نگاه خیره می شود و آنچه که در ذهن فیلمساز و نویسنده گذشته را بیان می کند تا مخاطب بداند دقایق آتی فیلم قرار است بر کدام پاشنه بچرخد!

منطق روایی نیز در داستان جایگاه محکمی ندارد و البته با توجه به حال و هوای آبزورد و فلسفی فیلم، نمی توان در این خصوص انتظار بالایی نیز از اثر داشت. اینکه به یکباره چپ دستِ داستان به زندان می افتد و به یکباره ترغیب به جاسوسی از طریق ازدواج می شود و... منطق مشخصی را در خود نمی بیند مگر آنکه محمد هادی کریمی در ذهن خویش به منطق محکمی درباره این سلسله اتفاقات دست یافته باشد؛ منطقی که در برگردان سینمایی عنصری مفقود شده محسوب می شود و در عمل، فیلم تنها تبدیل به نماهای کِش داری شده که هر چیزی در آن یافت می شود جز خودِ سینما!

« کمدی انسانی » علی رغم حضور ستاره های پر تعداد در فیلم، بازیهای بسیار ضعیفی را به خود دیده است. آرمان درویش به عنوان قهرمان قصه، بازی بسیار بدی از خود به نمایش گذاشته و مخاطب ابداً نمی تواند با شخصیت بی نام و نشانش ارتباط برقرار کند. در کنار او بازیگران دیگری از جمله لیلا زارع ، هستی مهدوی فر و هومن سیدی حضور داشته اند که آنان نیز وضعیتی بهتر از درویش ندارند. اما بدترین بازی فیلم متعلق به نیکی کریمی است که اگرچه دقایق کوتاهی در فیلم حضور دارد اما در همین زمان کوتاه نیز تماشاگر را ناامید می کند.

جدیدترین فیلم محمد هادی کریمی قصد داشته اثری متفاوت از آثار رایج سینما باشد و به اصطلاح، متعلق به علاقه مندان به " سینمای خاص " باشد. اما مشکلات عدیده فیلمنامه باعث شده تا « کمدی انسانی » تبدیل به اثری غیرقابل تحمل شود. اثری که ساکن است و کِش دار و البته قابلیت این را ندارد که بتواند ضعف کِش دار بودن قصه را بر گردن عدم درک مخاطب بیندازد چراکه فیلم سراسر موقعیت های تکراری و دیالوگ های بی کارکردی است که نه فلسفه را در طول داستان به عرش می رساند و نه بر آگاهی مخاطب می افزاید. « کمدی انسانی » که برگرفته از اثرِ کلارنس براون می باشد، برازنده نامش است؛ اثری انسانی که به واسطه ضعف هایش تبدیل به اثری کمدی شده! 

  • mytools mytools

دانلود فیلم آینه بغل

پنجشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۰۱ ق.ظ

دانلود فیلم آینه بغل

دانلود فیلم آینه بغل

خلاصه داستان فیلم آینه بغل:

مرتضی برای سالگرد نامزدی اش تصمیم می گیرد ماشین گرانقیمت را بدون اجازه برداشته و با نامزدش روز خوشی را سپری نماید. اما در این بین ماشین دچار خسارت می شود و...

کارگردان :

منوچهر هادی : متولد سال 1351 در تهران می باشد. وی در اولین سالهای حضورش در سینما به عنوان بازیگر، دستیار کارگردان و تدارکات فعالیت می کرد اما در سال 1385 با ساخت اولین فیلمش به نام « تلاطم » وارد عرصه فیلمسازی شد. او سازنده آثار پرفروشی در سینما مانند « من سالوادور نیستم » بوده است و پس از آن نیز سریال موفق « عاشقانه » را روانه سینمای خانگی کرد.

درباره فیلم « آینه بغل  » :

« آینه بغل » از آن دسته آثاری است که تکلیف خودش را با مخاطبش مشخص کرده است. زمانی که فیلم آغاز می گردد تمام المان های شناخته شده آثار کمدی ملقب به « شونه تخم مرغی » در فیلم یافت می شود از جمله افراد فقیر که در کنار یک فرد بسیار ثروتمند قرار می گیرند و در ادامه نیز موقعیت های عجیب و غریبی بر پایه زندگی مرفه افراد شکل می گیرد تا سهم بِرندهای تبلیغاتی در تامین هزینه های فیلم نیز مشخص و عیان باشد. این نشانه ها خیلی زود تکلیف فیلم را با مخاطب مشخص می کند و او را از هرگونه حدس و گمان احتمالی بر حذر می دارد.

موقعیت هایی که فیلم خلق می کند اغلب نم پس داده و بی محتواست و نکته مهم در این میان اینکه فیلمساز حتی در خلق موقعیت های تصویری خلاقیت چندانی به خرج نداده و متوسل به شوخی های مستقیم کلامی گردیده است تا کم کاری او را جبران نماید. در واقع منوچهر هادی بی آنکه تلاش نماید موقعیت های طنز بسازد و با زبان تصویر مخاطبش را تلنگر زده و بخنداند، آدمهای داستان را در مقابل دوربین آورده تا بصورت کلامی شوخی ها را شرح دهند و شیون و فریاد به راه بیندازند که این بدترین و ساده ترین نوع شکل گیری کمدی می باشد.

جنس شوخی های فیلم نیز ناامید کننده و برخاسته از الگوی اشتباه شبکه های اجتماعی کنونی در ایران است. یعنی جایی که حتی به تن کردن لباس بانوان توسط مرد و قرارگیری اش مقابل دوربین نیز به چشم می خورد که حال و هوای « آینه بغل » را شبیه به جُنگ های نمایشی پرطرفدار سالهای اخیر در کشور نموده است. جالب آنکه اغلب شوخی ها و موقعیت های طنزآمیز فیلم در کنار خودرو و بِرندهای لوکس به اجرا در می آیند بطوریکه به نظر می رسد سرمایه گذاران فشار بسیار زیادی برای بیشتر دیده شدن محصولاتشان بر سازندگان اعمال کرده اند. 

فیلم در میان شوخی های ضعیف و بی رمق اش، قصد دارد پیامهای اخلاقی نیز به مخاطبش ارائه نماید. پیامهایی که مانند شوخی های فیلم، بی حس و حال هستند و از سطح یک شعار مستقیم فراتر نمی روند و خبری از پرداخت موقعیت ها و قرار دادن مفاهیم در لایه های زیرین فیلمنامه نیست. موقعیت هایی نظیر آشپز وزارت امور خارجه و محل زندگی اش تنها یک کنایه ساده و بی اهمیت اجتماعی است که نمی تواند نافذ باشد و بر مخاطب باهوش سینما تاثیر مثبتی بگذارد چراکه سینما امروز ابزار موثرتری برای انتقادهای اجتماعی است و بیان نمودن اینچنین انتقادات سطحی، تنها ضعف بکارگیری این ابزار را توسط سازندگان را تداعی می نماید.

بازیگران فیلم نیز در چارچوب قواعدی که فیلمساز و نوع روایت فیلم مشخص کرده، قرار گرفته اند. محمدرضا گلزار همان بازیگری است که سالهای سال با حضور در کمدی های سطح پائین و جذب مخاطب توانسته سوپراستار سینما باشد و در اینجا نیز به راحتی می تواند طرفداران خود را راضی کرده و آنان را به سالن های تاریک سینما دعوت نماید. در کنار جواد عزتی قرار گرفته که در دو سال اخیر در سینما بسیار پرکار بوده است. عزتی در « آینه بغل » همان شکل و شمایل همیشگی خود که فردی مضطرب و در عین حال مستعد برای فریاد زدن است را به تصویر کشیده و در مجموع نمی توان تفاوت آشکاری میان بازی او در فیلمی مانند « در مدت معلوم » و « آینه بغل » قائل شد.

  • mytools mytools

دانلود فیلم پل خواب

پنجشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۰۰ ق.ظ

دانلود فیلم پل خواب

دانلود فیلم پل خواب

خلاصه داستان فیلم پل خواب:

شهاب پسر جوانی است که قصد ازدواج با نامزدش را دارد. اما پس از اینکه پول هایش از طریق کلاهبرداری از دست می رود، او برای جبران بدهی اش به هر دری می زند تا اینکه...

کارگردان :

اکتای براهنی : وی پسرِ نویسنده مشهور ایرانی، رضا براهنی می باشد. او در کانادا بزرگ شده و به تحصیل پرداخته است و « پل خواب » نخستین ساخته سینمایی براهنی محسوب می شود.

درباره فیلم « پل خواب » :

« پل خواب » که نخستین تجربه سینمایی اکتای براهنی به شمار می رود، اقتباس آزادی است از داستان « جنایت و مکافات » نوشته یکی از مشهورترین نویسندگان تاریخ ادبیات یعنی فئودور داستایوسکی. در « جنایات و مکافات » خواننده به راحتی توان این را می یابد که به ذهن شخصیت اصلی داستان نفوذ کرده و از دریچه ذهن او به اتفاقات بنگرد. داستایوفسکی توانسته با تسلطی بی نظیر دنیایی قابل لمس و واقعی را برای خواننده بسازد. اما « پل خواب » در این خصوص تنها به نام اثر بسنده کرده.

فیلمساز برای روایت داستان زندگی شهاب ، دنیایی کاملاً ویران را به تصویر می کشد که از هر نقطه آن مشکلات بر سر افراد خراب می شود. شراکتی که به کلاهبرداری و دزدی منجر می شود و از آن سو موانع برای آغاز زندگی مشترک افزایش می باید تا فیلم در این دنیای بی رحم، شهاب را به سوی جنایتی سوق دهد که پس از آن قرار است مکافات را تجربه نماید. اما هرچه بیشتر در داستان پیش می رویم، متاسفانه فیلم درمانده تر از مقدمه اش می گردد.

  • mytools mytools

دانلود فیلم ایتالیا ایتالیا

پنجشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۰۰ ق.ظ


دانلود فیلم ایتالیا ایتالیا

دانلود فیلم ایتالیا ایتالیا

فیلم ایتالیا ایتالیا جومپا لاهیری نویسنده‌ای هندی است که در آمریکا بزرگ شده و اکثر داستان‌های او درباره زندگی مهاجران، غم غربت و احساسات و روابط انسان‌ها در کشوری غریبه‌ است. «یک مسئله موقتی» یکی از داستان‌های مجموعه ترجمان دردها است که مژده دقیقی و انتشارات هرمس آن را به فارسی برگردانده‌اند.در اقتباس از ادبیات چه وفادارانه باشد چه غیروفادارانه آنچه که اهمیت دارد آن است که نسخه اقتباس شده هویت خود را به عنوان یک اثر مجزا حفظ کند. به این معنا که فیلم لحنی یکدست داشته باشد، شخصیت‌های باور‌پذیری خلق شده باشند و فیلمنامه به نمودی بیرونی برای مدیوم سینما رسیده باشد. داستان به خاطر تفاوت‌هایی که با یک اثر تصویری دارد بیشتر به درونیات شخصیت‌ها می‌پردازد. به راحتی ذهن شخصیت‌ها را برای خواننده بر ملا می‌کند و از اهداف گذشته و آینده شخصیت‌ها سخن می‌گوید. در سینما اگر چه غیر ممکن نیست اما رسیدن به درونیات شخصیت‌ها کاری پیچیده و سخت است. گاهی تصور می‌شود اگر فیلمی همه حوادث یک داستان را عیناً در خود جای داده باشد پس نویسنده فیلمنامه کار شاقی نکرده و کارش قابل تقدیر نیست. ولی باید توجه داشت که مراحل پیچیده و دقیقی برای تصویری‌کردن یک داستان ادبی (به خصوص اگر خود داستان فرم پیچیده‌ای داشته باشد) به یک اثر سینمایی وجود دارد.

داستان جومپا لاهیری با این جمله شروع می‌شود:‌ «اطلاعیه حاکی از آن بود که مسئله موقتی است. برق خانه به مدت ۴ شب از ساعت ۹ تا ۱۰ می‌رود.» درست در اولین جمله اتفاق اصلی پیش برنده داستان به مخاطب اعلام می‌شود. یک تغییر کوچک قرار است در زندگی شوبا (مرد) و شوکومار (زن) (شخصیت‌های داستان) رخ دهد. در ادامه کمی شخصیت‌پردازی ما را با شخصیت‌ها آشنا می‌کند و به سرعت به اولین خاموشی می‌رسیم. شبی که شوبا پیشنهاد می‌دهد تا بازی اعترافات را آغاز کنند. پیش از شروع اعترافات ما دانسته‌ایم که شوبا و شوکومار زندگی کسالت باری دارند. دیگر چندان عاشق هم نیستند. شوکومار روی کاناپه می‌خوابد و مهمتر از همه غذایشان را با هم نمی‌خورند. وقتی برق خانه می‌رود آن‌ها به دلیل نبود نور کافی مجبور می‌شوند دست از کارهای خود بکشند و کنار یکدیگر روی یک میز شام بخورند. کنار هم نشستن شوبا و شوکومار در داستان به معنی شروع شدن چیزی جدید بین آن‌هاست. آن‌ها بلاخره از سر تقدیر یا نقشه قبلیِ شوکومار، تصمیم می‌گیرند که با هم حرف بزنند و خود را خالی کنند.

در فیلم نادر و برفا در مقدمه فیلم با یک فلش بک نسبتا طولانی عاشق هم می‌شوند. راوی فیلمنامه نادر است. او از علایق خود می‌گوید. اشاره‌ای به علایق برفا می‌کند. با شغل‌های آن‌ها آشنا می‌شویم و این موقعیت را درک می‌کنیم که نادر از خانه بیرون نمی‌رود. درست مثل شوبا که دانشجوی دکتری است و به خاطر کارهایش نمی‌تواند از خانه بیرون برود و آشپزی می‌کند و جایش با شوکومار عوض شده است. برای ورود به مقایسه فیلم با داستان از شخصیت شوبا شروع می‌کنیم. در داستان شوبا پسری بسیار خجالتی است. با اینکه در حال دکتری گرفتن است هنوز در روابط اجتماعی خود لنگ می‌زند. شخصیت درون‌گرایی دارد و ساده است. در مجموع راوی داستان او را شخصیت جذابی معرفی نمی‌کند. در مقابل نادر برف کوبان خوش‌تیپ است. اجتماعی و زبان‌باز است و در مجموع قرار است یادآور حمید هامون باشد. برای مثال صحنه‌ای را به خاطر آورید که نادر اصرار دارد برفا را برای شام بیرون ببرد. حسن آن صحنه در آن است که قابل باور است. یک رابطه عاشقانه در ایران می‌تواند اینطوری شروع بشود. اما عیب کار در آن است که این شکل از آشنایی و مقدمه‌ای که از شخصیت‌ها به مخاطب معرفی می‌شود شخصیتی از نادر می‌سازد که با شوبای داستان به کل متفاوت است.

  • mytools mytools

دانلود قسمت دوازدهم فصل سوم سریال شهرزاد

پنجشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۰۰ ق.ظ

دانلود قسمت دوازدهم فصل سوم سریال شهرزاد

دانلود قسمت دوازدهم فصل سوم سریال شهرزاد

دانلود قسمت 12 فصل سوم سریال شهرزاد > یکی از مهم‌ترین مشکل‌های خیلی از سریال‌ها، در ساده‌ترین بیان، «کش دادن»های بی موردی است که سازندگان می‌خواهند به کمک‌شان اپیزود را به مرحله‌ای که می‌خواهند برسانند؛ مشکلی که در تازه‌ترین اپیزود سریال شهرزادهم مشهود است. این مشکل طوری است که سازندگان در طول اپیزود آنقدر بیننده را سرکار می‌گذارند و درگیر اتفاقات و تنش‌های فرعی می‌کنند که بیننده رسما از آن اپیزود ناامید می‌شود و احساس می‌کند قرار نیست در این اپیزود آب از آب تکان بخورد. اپیزود جدید سریال شهرزاد درگیر حاشیه است؛ حاشیه‌هایی که شاید برای نشان دادن هرکدام از آن‌ها سکانس‌های کوتاه‌تری هم کافی بود. در افتتاحیه اپیزود که با خانواده اکرم آغاز می‌شود سریال قصد دارد به‌مان نشان دهد اکرم از دزدیده شدن بچه‌اش همچنان ناراحت است و اتفاقات اخیر زندگی‌اش نتیجه‌ی کارهایی است که در گذشته انجام داده است؛ دو مسئله‌ای که با توجه به اپیزود قبل کاملا برای بیننده روشن هستند و نیاز چندانی به نمایش دوباره نداشتند. سریال در ادامه به سراغ شیرین و صابر می‌رود؛ سکانسی که اتفاقا یکی از سکانس‌های قابل قبول این اپیزود نیز بود؛ جایی که صابر نامه‌ی دومش به اکرم را بلند بلند می‌خواند و بیننده هم در متن ماجرا قرار می‌گیرد. البته سریال در این سکانس و در کل به گونه‌ای به شخصیت نامتعادل و شاید دو قطبی شیرین هم اشاره می‌کند؛ چرا که در قسمت‌های اخیر مدام شاهد تغییر در خصوصیات اخلاقی شیرین بوده‌ایم.

 

سیر اتفاقات سریال به‌گونه‌ای جلو می‌رود که توجه ویژه‌ای روی طرز فکر دکتر مصدق و هم‌فکرانش شده است؛ تا آنجا که وقتی فرهاد نمی‌تواند از تفکرات آزادی‌خواهانه‌اش صحبت کند، افراد دیگری ظاهر می‌شوند او را قهرمان و تفکر آزادی‌خواهانه‌اش را قابل احترام می‌شمارند. بخش قابل توجه‌ای از اپیزود متوجه فرهاد و شهرزاد و رابطه‌شان است؛ توجه‌‌ای که هم روی مخاطب و هم روی روند داستان تاثیر مهمی داشت. در انتهای سکانس جراحی دیالوگ مهمی بین شهرزاد و فرهاد رد و بدل می‌شود؛ جایی که فرهاد می‌گوید دردهای‌ فیزیکی‌اش خوشایند هستند؛ چرا که به واسطه آن‌‌ها دردهای روحش را از یاد برده است. راستش را بخواهید بعد از دیدن این سکانس یاد حرف‌های قابل توجه محمود دولت آبادی در رمان کلیدر افتادم. دولت آبادی در قسمتی از رمانش می‌گوید: «چه بسیار جفت‌های جوانی که در خواهش پیوند، پیر شده‌اند. چه بسیار که آرزوی حجله به گور برده‌اند. هزار بند از پای باید بگسلی تا دستت در دست یار بگیرد. از این است اگر آوازهای فراق در بیابان و دشت پیچان است.» این جملات محمود دولت آبادی شاید نزدیک‌ترین تعریف به وضعیت کنونی شهرزاد و فرهاد باشد. دو جوان عاشق پیشه‌ای که در مسیر رسیدن به هم واقعا از درون پیر شدند، در مسیرشان با هزاران مانع مختلف دست و پنجه نرم کردند و کارشان به جایی رسید که باید چنین نگاه‌های ناراحت‌کننده‌ای به هم تحویل دهند. پس اصلا بی دلیل نیست اگر شهرزاد در عمارت دیوان سالار صدایش را بالا ببرد یا حاضر نباشد با قباد سر یک میز بنشیند. حسن فتحی در سریالش کار را به جایی رسانده که سیر منطقی روابط بین انسان‌ها به قدری خوب از آب درآمده که به خوبی می‌تواند بیننده را با کاراکترها همراه کند.

 

یکی از مشکلات قابل توجه این اپیزود که پیش‌تر هم به آن اشاره کردم، ادامه‌دار کردن اپیزود به واسطه برخی سکانس‌های اضافی است؛ آن هم در حالی که سریال در قسمت‌های نهایی و سرنوشت‌سازش قرار دارد. شاید بهترین نمونه‌ی این سکانس‌ها علاوه‌بر سکانس افتتاحیه، سکانس خوش و بش بی‌مورد اکرم و صابر بود که به خوشگل بودن یا نبودن پسر اکرم و قباد ختم شد. سکانسی که حتی اگر حذف می‌شد هم اتفاق خاصی متوجه سریال نمی‌شد. یکی از نکاتی که برای بینندگان به نسبت حرفه‌ای‌تر سریال به سوال تبدیل شده بود، پس‌زمینه شخصیت سروان آپرویز بود؛ شخصیتی که به گفته خودش پسر یکی از نوچه‌های بزرگ‌آقا بوده و از قرار معلوم پدرش بعد از اخراج شدن از دار و دسته بزرگ‌آقا خانه‌ی خودش را آتش می‌زند و او با توصل به شانس قسر در می‌رود و حالا هم تمام امیدش برای ادامه زندگی اکرم و پسرش هستند! با توجه به شخصیتی که از آپرویز سراغ داریم خیلی سخت می‌توان داستان زندگی‌اش را باور کرد، اما از آن سو با توجه به میل بیش از اندازه‌اش برای نابودی خاندان دیوان‌سالار، می‌توان این داستان را قبول کرد. در مشاجره اکرم و آپرویز اما به موضوعات دیگری هم اشاره شد؛ موضوعاتی که برای‌مان روشن بودند، اما حکم مقدمه‌چینی‌هایی را داشتند که برای رسیدن به سخنرانی آپرویز چیده شده بودند.

 

سکانس‌های اضافی این اپیزود به یکی دو سکانس کوتاه ختم نشدند و باز هم مثل چند اپیزود اخیر شاهد صحبت‌های تکراری شهرزاد و قباد بودیم؛ صحبت‌هایی که همان فرم همیشگی را داشتند؛ یعنی قباد سعی می‌کرد کمی به شهرزاد نزدیک شود و شهرزاد مدام او را از خود می‌راند. این صحبت‌ها در فرم ثابت ماندند اما در محتوا کمی تغییر کردند و این‌بار شهرزاد که نمود شخصیتی باهوش است، در عملی ساده‌انگارانه جلوی قباد مدام از شیرین صحبت می‌کرد و به دفاع از او می‌پرداخت. مهم‌ترین اتفاق این اپیزود اما در لحظات پایانی‌اش رخ داد؛ آن هم به گونه‌ای که انگار تمام لحظات اضافی این قسمت از فصل سوم سریال شهرزاد، وصله‌های اضافی و ناجوری بودند که سازندگان با چسباندن‌شان به‌ یکدیگر سعی کردند داستان را به این نقطه برسانند؛ نقطه‌ای که فرهاد اسیر نقشه آپرویز می‌شود، دست به فرار می‌زند و به تنها جایی که فکر می‌کند امن است (خانه دوست پدرش) پناه می‌برد و به این واسطه صابر، شیرین و بچه اکرم را در دامن آپرویز می‌گذارد. البته باید منتظر ماند تا در ادامه مشخص شود که آپرویز دقیقا چه فکری کرده که چنین نقشه‌ای را برای فرهاد چیده است. سریال شهرزاد حالا به نقطه‌ای رسیده است که چند خط داستانی مهمش سر راه یکدیگر قرار گرفته‌اند و این موضوع باعث پیچدگی‌هایی در داستان خواهد شد. سریال در این چند قسمت پایانی فرصت دارد با دوری از مشکل‌های خود، به پایانی متفاوت برسد.


  • mytools mytools

دانلود فیلم ملی و راه های نرفته اش

پنجشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۷، ۰۷:۵۹ ق.ظ

دانلود فیلم ملی و راه های نرفته اش

 دانلود فیلم ملی و راه های نرفته اش


فیلم ملی و راه های نرفته اش > میلانی کارگردانی است که به موجب فیلمسازی برای زنان و مسائل آن‌ها شهرت یافته است؛ شهرت و مهارتی که اوج آن در فیلم «زن زیادی» خلاصه می‌شود ولی متاسفانه بعد از این فیلم، شاهد افول هنری در آثار سینمایی این کارگردان بودیم. به طوری که در تازه ترین فیلم او یعنی همین «ملی و راه های نرفته اش»، تماشاگر به جای دیدن یک روایت و قصه و یا یک فیلم با فرمی خاص، شاهد یک اثر شعارزده طولانی درباره زنان با سیاه نمایی‌های اغراق شده بسیار زیادی خواهد بود.
 
به هیچ وجه مخالف نشان دادن مشکلات جامعه در سینما نیستم ولی وقتی این فیلم را می بینید، چیزی جز این کلمه به ذهن‌تان خطور نمی کند. فیلمی مثل «لانتوری» هم تا حد بسیار زیادی شعاری و پر از سیاه نمایی بود و همچنین کمی تا قسمتی درباره زنان و مشکلات‌شان ولی باز هم با وجود سبک مستندگونه بیشتری که نسبت به مَلی و راه های نرفته اش دارد، خسته‌کننده نیست و همچنین مخاطب خود را یک بچه نادان فرض نمی کند و به او احترام می‌گذارد.
 
ساخت فیلم ملی و راه‌های نرفته‌اش و موضوع تا حدودی جنجالی آن به خودی خود حرکت بدی نیست؛ به شرطی که یک فیلم داستانی واقعگرایانه تر و با رعایت اصول جذابیت سینمایی تحویل مخاطب داده شود؛ نه فقط یک بسته بندی آموزشی کادوپیچ شده که متاسفانه حتی این کاغذ کادوی دور فیلم هم جنس پاره و بدی دارد که نتوانسته دست‌کم حفظ ظاهر کند!

 
داستان فیلم

ملی با بازی ماهور الوند، دختر سر به زیری است که در یک خانواده مذهبی و آبرومند زندگی می کند. دو برادر دارد که برادر بزرگ‌تر بسیار غیرتی و فرد کوچک‌تر هوادار ملی است. ملی با همکار خود در کلاس خیاطی با بازی السا فیروزآذر دوستی صمیمانه‌ای دارد. یک روز در حین برگشت از کلاس به منزل با برادر او روبه‌رو می شود و از قیافه اش خوشش می‌آید. سیامک نام این برادر است که میلاد کی مرام، نقش او را بازی می کند.
 
بعد از رد و بدل کردن شماره و مکافات بسیار، این دو مخفیانه با هم سر قرار می روند و عاشق هم می‌شوند. بعد از مدتی هم کار به خواستگاری می‌کشد و با وجود مخالفت های خانواده ملی به اصرار او به این ازدواج رضایت می‌دهند. ملی وقتی وارد خانواده سیامک می شود تازه می فهمد که چه قدر خانواده‌های‌شان با هم فرق دارد و سیامک واقعی، چهره خشن و روان پریشی دارد. غیرتی بودن بیش از حد سیامک و دست بزن داشتن و خانواده خنثی و سرد سیامک در برابر دیوانه بازی های او ، همه و همه دست به دست هم می دهند تا ملی را در این راه نرفته عذاب دهند... .

  • mytools mytools

دانلود قسمت دوم فصل دوم سریال ساخت ایران

پنجشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۷، ۰۷:۵۹ ق.ظ

 دانلود قسمت دوم فصل دوم سریال ساخت ایران


 دانلود قسمت دوم فصل دوم سریال ساخت ایران


 دانلود قسمت 2 فصل دوم سریال ساخت ایران > ساخت ایران 2 قسمت 2 «قسمت دوم فصل دوم ساخت ایران» در ژانر طنز و اجتماعی به کارگردانی برزو نیک‌ نژاد، تهیه کنندگی سید امیر پروین‌ حسینی و منصور سهراب پور و نویسندگی امیر عربی محصول سال 1397 می باشد. بازیگرانی چون « محمدرضا گلزار ، امین حیایی ، مهران احمدی ، محسن کیایی ، سحر دولتشاهی ، سارا بهرامی ، امیرحسین رستمی ، محمدحسین امیدی ، مهدی جمشیدی ، پاملا الکیک و …. » در سریال ساخت ایران دو به ایفای نقش پرداخته‌ اند. فصل نخست فیلم ساخت ایران به کارگردانی محمد حسین لطیفی در سال 1390 و در 18 قسمت تولید شد و محمدرضا گلزار، امین حیایی، فرهاد اصلانی، بهنام تشکر، گوهر خیر اندیش، الیکا عبدالرزاقی و بهاره رهنما بازیگران اصلی فصل دوم ساخت ایران بودند. حال پس از پس از 6 سال وقفه مجموعه «ساخت ایران۲» به کارگردانی برزو نیک نژاد اواخر سال 1396 کلید خورد و به فصل دوم رسید و قرار است در 22 قسمت تولید شود، همچنین فیلمبرداری ساخت ایران ۲ علاوه بر تهران و شانگهای در کشورهای لبنان و روسیه ادامه پیدا خواهد کرد.


رسانه ناب دانلود لحظه به لحظه شما را از جدیدترین اخبار و حاشیه های قسمت سوم فصل سوم سریال ساخت ایران 2 مطلع می کند تا بی خبر از دنیای سینمای ایران نباشید؛ شما هم اکنون می توانید به صورت کاملا رایگان به لینک مستقیم دانلود ساخت ایران 2 قسمت 2 با کیفیت های Full HD 4K / 1080p / 720p / 480p و نسخه اورجینال از طریق سایت ناب دی ال دسترسی داشته باشید و در کنار خانواده و دوستان خود از تماشای قسمت دوم فصل دوم ساخت ایران لذت ببرید.

عوامل ساخت ایران 2 قسمت 2 :

  • عنوان سریال : دانلود سریال ساخت ایران 2
  • فصل : دوم
  • تعداد قسمت : 22
  • قسمت دوم – “ساخت ایران 2 قسمت 2”
  • دسته بندی : سریال ایرانی
  • سایت مرتبط : Wikipedia
  • موضوع : سریال کمدی – اجتماعی
  • نوع : سریال
  • محصول کشور : ایران
  • کارگردان : برزو نیک‌ نژاد
  • تهیه کننده : سید امیر پروین‌ حسینی و منصور سهراب پور
  • نویسنده : امیر عربی
  • سال تولید : دی ماه 1396
  • سال انتشار : 19 اردیبهشت 1397
  • سرمایه گذار و مجری طرح پروژه : موسسه هنرنمایی پارسیان
  • توزیع‌ کننده : هنر اول

بازیگران ساخت ایران 2 قسمت دوم :

محمدرضا گلزار ، امین حیایی ، مهران احمدی ، محسن کیایی ، سحر دولتشاهی ، سارا بهرامی ، امیرحسین رستمی ، محمدحسین امیدی ، مهدی جمشیدی ، پاملا الکیک .

  • mytools mytools

قسمت یازدهم، فصل سوم شرزاد

دوشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۴:۴۹ ب.ظ

دانلود قسمت یازدهم فصل سوم سریال شهرزاد


دانلود قسمت یازدهم فصل سوم سریال شهرزاد


قسمت یازدهم فصل سوم سریال شهرزاد >یکی از مهم‌ترین المان‌های سریال‌ها جدای از بعد فنی و محتوای کلی، تمرکز روی سیرمنطقی قصه است و یکی از مهم‌ترین عناصر رعایت سیرمنطقی، بازنمود کارهای کاراکترها در طول داستان است. در بیان ساده‌تر یعنی هرکاری که کاراکترها انجام می‌دهند‌ (به خصوص کارهای منفی)، آن کار عواقبی خواهد داشت. اتفاقی که در قسمت‌های اخیر شهرزاد خودنمایی می‌کند. برای نمونه می‌توانیم به شخصیت اکرم نگاهی بیاندازیم؛ کسی که با اقداماتش در فصل اول موجب تغییراتی اساسی در سرنوشت کاراکترها شد. اکرم شخصیتی بود که در طول سه فصل سریال مدام او را با انجام کارهای منفی می‌شناختیم. حالا سریال در ادامه روند منطقی‌اش اکرم را در شرایطی قرار داده است که تک تک ثانیه‌های درد کشیدنش، بیننده را به سمت چاپلوسی‌های اعصاب خوردکنش هدایت می‌کند. این سیرمنطقی که در بیشتر روایت سریال دیده می‌شود یکی از دلایل کیفیت قابل توجه سریال شهرزاد در مقایسه با دیگر سریال‌های ایرانی است.

جدیدترین قسمت سریال شهرزاد با اشاره به پایبندی سروان آپرویز به اهدافش آغاز می‌شود. جایی که آپرویز در حالتی کاملا بی‌اعصاب به عمارت دیوان سالار که اولین مظنون دزیده شدن سالار در آنجا زندگی می‌کند می‌رود. اتفاقی که تنها با هدف موضوعی که خود بیننده هم به آن یقین دارد رخ می‌دهد. هدف از نمایش این اتفاق در سریال تنها نشان دادن این بود که آپرویز در رسیدن به هدفش با کسی شوخی ندارد. پرداختن به خانواده‌های دماوندی و سعادت شاید یکی از بی‌فایده‌ترین کارهای سریال تلقی شود اما اگر سیر اتفاقات پرداخت به خانواده‌ها در این قسمت را دنبال کنیم، شاید نتیجه دیگری بگیریم. دنبال کردن این سیرمنطقی اتفاقا ساده است، مرضیه خانم ماجرای چاقو خوردن فرهاد را به پروین خانم می‌گوید و پروین خانم هم طی اتفاقی ماجرا را به شهرزاد فاش می‌کند.

حالا سوالی که مطرح می‌شود این است که وقتی قرار است فرهاد توسط آپرویز فراری داده شود، این حجم از نمایش گریه‌زاری‌های مرضیه خانم و شام خوردن شهرزاد با قباد به خاطر حضور خانواده‌اش چیست؟ البته برای سکانس شام خوردن می‌توان دلایل منطقی دیگری هم پیدا کرد، اما برای نمایش غیرمنطقی خانواده‌ها، خیر. حالا شاید در دیدار خانواده‌ها مرضیه خانم چند کلمه‌ای هم راجع به سرنوشت آدم‌های شریف صحبت کند، اما وقتی سریال بارها به این مسائل در قالب‌های حرفه‌ای‌تری اشاره کرده است، دلیلی برای پرداختن اضافی به خانوادها پیدا نمی‌شود.

قسمت یازدهم از فصل سوم سریال شهرزاد، اپیزود دیالوگ‌محوری بود و با محوریت دیالوگ‌ها به شخصیت‌پردازی هم توجه خاصی داشت. از تبدیل شدن رسمی قباد به عاشق کور و دیوانه‌ای که درگیر عشق یک طرفه‌اش شده است گرفته تا اکرمی که بلاخره نتیجه‌ی چاپلوسی‌هایش را می‌بیند و البته شیرینی که می‌تواند با فرزند نامشروع قباد و اکرم جور شود و این جور شدن احتمالا در آینده کمک زیادی به تغیرات این شخصیت خواهد کرد. سریال اما در این قسمت علاوه بر کاراکتر توجه خاصی هم به دیالوگ‌ها داشت. کافی است سکانس صحبت‌های شهرزاد و قباد را به یاد بیاوریم. جایی که دیالوگ‌ها در کنار لحن، محورهای اصلی آن بودند. سکانسی که قباد با چنگ زدن به خاطرات سعی می‌کرد توجه شهرزاد را جلب کند، شهرزاد با لحنی کاملا رسمی و سنگین جوابش را می‌داد و جلوی هر نزدیک شدنی را می‌گرفت. برای بار دیالوگ‌های سریال می‌توان به صحبت‌های فرهاد و دکتری که از طرفداران دکتر مصدق بود اشاره کرد؛ جایی که فرهاد به دکتر می‌گوید برای رسیدن به آزادی باید تاوان داد و در ادامه خودش به واسطه‌ی ضربه‌ی چاقو از زندان فراری داده می‌شود.

سازندگان شهرزاد حالا توانسته‌اند کاراکترها را به اندازه‌ای از اهمیت برسانند که باخبر شدن شهرزاد از زخمی شدن فرهاد در زندان تاثیری دوطرفه را منتقل می‌کند. سکانس شام اجباری شهرزاد با قباد به دلیل حضور خانواده‌اش نیز از نظر تاثیرگذاری حرف‌های زیادی برای گفتن داشت. این سکانس به واسطه بازی قابل توجه بازیگران، موسیقی پس‌زمینه‌ی مناسب و لحن از سکانس‌های مورد توجه این قسمت بود. قسمتی از رابطه‌ی ایجاد شده میان بیننده و کاراکترها به واسطه انتخاب درست بازیگران است. این یعنی اجرای برخی از بازیگران در نقش حتی ضدقهرمان هم آنقدر خوب از آب درآمده است که زمین خوردن قباد هم می‌تواند برای بیننده تاثیرگذار باشد. یکی از مشکلات قابل توجه سریال شهرزاد نپرداختن به خطوط داستانی مختلف در اپیزودهای مختلف است. در قسمت اخیر نیز هیچ صحبتی از بهبودی‌ها و تیموری به میان نیامد، در صورتی که این خطوط داستانی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین خطوط داستانی سریال محسوب می‌شوند.

مهم‌ترین اتفاق این اپیزود اما فرار فرهاد از زندان بود. بله، آنطور که پیدا است سریال سرمان کلاه گذاشته و فرهاد حاضر شده با آپرویز همکاری کند. چرا که فرهاد اصلا کاراکتری نبود که در مقابل تزریق یک آمپول مشکوک به بدنش مقاومت نکند. اما اجرای نقشه‌ی فراری دادن فرهاد از زندان با اینکه در برخی از نقاط قابل پیش‌بینی شد اما به خوبی توانست کنجکاوی بیننده را برانگیزد. اما فراری دادن فرهاد از زندان و نامه‌ی صابر به آپرویز می‌توانند نقاط شروع اتفاقات پایانی سریال باشند. حالا که شهرزاد در قسمت‌های پایانی‌اش به سر می‌برد، روند اتفاقات را می‌توان مهم‌ترین المان سریال دانست. مهم‌ترین انتظاری که از سریال برای قسمت‌های پایانی می‌رود به طبع تنظیم میزان پرداخت به خطوط زمانی از نظر مهم بودن آن‌ها است.

  • mytools mytools

فیلم دختر عمو و پسر عمو

دوشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۴:۴۲ ب.ظ

دانلود فیلم دختر عمو پسر عمو با لینک مستقیم



 فیلم دختر عمو پسر عمو > انقدر در این سال‌ها کمدی‌های بد دیده‌ایم که دیگر دیدن کمدی‌های بد آزارمان نمی‌دهد. این بدترین وضعیت برای این ژانر مفرح و جذاب است. انقدر کمدی بد و ضعیف دیده‌ایم که دیگر کمدی‌های بد عصبانی‌مان هم نمی‌کند. 

کمدی‌های این سال‌های سینمای ایران اکثراً (به جز یکی دو استثنا) همگی آثاری بد، ضعیف و سخیف هستند. انقدر بد و ضعیف که نمی‌شود نقدشان کرد. کارگردانان سینمای ایران کمدی را بدل به یک پدیده سخیف کرده‌اند. پدیده‌ای مبتذل که نه می‌تواند داستان تعریف کند و نه می‌تواند سرگرم کند. 

گفتن این که کمدی ساختن کار پیچیده و دشواری است دردی را دوا نمی‌کند. کار از توضیح پیچیدگی‌های کمدی سازی گذشته و لازم است بدیهیات را برای سازندگان کمدی‌های این سبکی توضیح دهیم. این که پرتاب میوه به سمت همدیگر خنده‌دار نیست. این که کل‌کل لوس و بی‌نمک یک دختر و پسر نه چندان جوان خنده‌دار نیست. این که این حجم از شعار و حرف‌های مثلاً مهم جذاب نیست، ملال‌آور است. باید این‌ها را توضیح بدهیم. چیزهایی که از شدت وضوح نیازی به توضیح ندارند. اما کار به جایی رسیده که توضیح این مسائل بدیهی واجب شده است. انقدر این ژانر عزیز را به عناصر فیلمفارسی آلوده کرده‌اند که نمی‌شود تفکیکی بین یک فیلمفارسی به روز شده و کمدی قائل شد.

صحبت از چاپلین، هارولد لوید، لورل و هاردی و باستر کیتون نمی‌کنیم. آدم‌های فیلم دختر عمو و پسر عمو به اندازه وردست‌های بامزه فیلمفارسی‌ها هم جذاب نیستند. کار به جایی رسیده که باید نیوشا ضیغمی را در حالی که به مجید صالحی می‌گوید قورباغه روی پرده بزرگ تحمل کنیم. کارگردان و نویسنده این فیلم چه فکری درباره تماشاگران کرده‌اند؟ چرا این ایده به ذهنشان رسیده که تماشاگر به این حجم از بلاهت می‌خندد؟ سرگرمی خوب است. اصلاً سرگرمی در ذات سینما وجود دارد. اما این چیزها اسمش سرگرمی نیست. این صحنه‌های سخیف حتی اگر خنده‌دار هم باشند ارزشی ندارند. بدبختانه این صحنه‌ها خنده‌دار هم نیستند. 

دیدن فیلم‌هایی مثل دختر عمو و پسر عمو کار را به جایی رسانده که به گشت2 بگوییم طنز خوب. این دستاورد سینمای ایران است در ژانر کمدی. نگارنده انقدر کمدی‌های بد در این سال‌ها دیده که مدت‌هاست از تماشای چنین فیلم‌هایی عصبانی نمی‌شود. فیلم‌هایی که پرده بزرگ سینما را حرام می‌کنند. باور کنید در یک ساز و کار درست و اصولی فیلمی مثل دختر عمو و پسر عمو حتی نمی‌توانست بودجه‌ لازم برای تولید یک تله‌فیلم را به دست بیاورد، چه برسد به این‌که تولید سینمایی داشته باشد و روی پرده بزرگ نمایش داده شود. 

برای اثبات بد بودن چنین فیلمی لازم است به خود فیلم بپردازیم؟ فیلمی که از همان نمای ابتدایی معلوم است چه پدیده‌ای بد و سطح پایینی است. از آن فیلم‌هایی است که از ابتدا تا انتهایش غلط است. ایده‌اش انقدر کهنه و از مد افتاده است که باید قبل از نگارش بایگانی می‌شد. شوخی‌هایش چنان لوس و بی‌مزه است که بیشتر باعث خمیازه می‌شود تا خنده. بازی‌هایش چنان گل‌درشت است که تماشاگر را به تمسخر وا می‌دارد. مثل غذای بدی است که آشپز بدی آن را پخته است. پخت چنین غذایی ایراد ندارد، به شرطی که فقط خود آشپز و دوستانش (در این‌جا عوامل فیلم) آن غذا را بخورند. منتها اشکال کار این آشپزهای ناآشنا به اصول اولیه آشپزی این است که دوست دارند این غذا را برای همه مردم ایران سرو کنند. نتیجه تکرار چنین وضعیتی مشخص است. این غذاهای بد انقدر مزاج (سلیقه) تماشاگر ایرانی را به هم ریخته‌اند که تماشاگر نمی‌تواند غذای خوب را از بد تشخیص دهد. 

سوال اصلی اما چیز دیگری است. چرا به این وضعیت رسیدیم؟ علت چنین وضعیتی کمبود شادی در جامعه ایران است. مردم ما در طول زندگی روزمره کمتر شاد می‌شوند. انقدر گرفتاری و مشکلات دارند که فرصتی برای شادمانی ندارند. بنابراین هر چیزی که برای چند ساعت آن‌ها را از جهان اطرافشان فارغ کند را دوست می‌دارند. حالا اگر این چیز (منظور همان فیلم است) رقص و آواز و بزن و بکوبی هم داشت چه بهتر. 

فرمول ساخت چنین فیلم‌هایی که مدت‌هاست مشخص است. یک بازیگر مرد کمدی که کارش را از تلویزیون شروع کرده با یک بازیگر زن نسبتاً خوش چهره، چند شخصیت (تیپ) فرعی که کنار این بازیگران قرار می‌گیرند، یک خط داستانی مستعمل با مایه‌های عشقی و پایانی خوش و باسمه‌ای. محصول آماده است. یک کمدی سخیف ساخته و روانه اکران می‌شود. الگویی مشخص وجود دارد و سازندگان سری دوزی‌های خود را بر مبنای آن الگو انجام می‌دهند. نتیجه؟ فجایعی مثل دختر عمو و پسر عمو که مهم‌ترین پیامش این است: عاشق هم بمانید. هم اینقدر ساده و سطحی. 

باید از سازندگان چنین فیلم‌هایی پرسید تعریف شما از کمدی چیست؟ مگر چاپلین و لوید و باستر کیتون هم کمدی ساز نیستند. مگر اجاره‌نشین‌ها فیلم کمدی نیست. اگر آن‌ها کمدی هستند پس کاری که شما بنام کمدی عرضه می‌کنید چیست؟ به نظر می‌رسد دیگر بحث بر سر مصادیق فایده ندارد. با دوستان باید سر مفاهیم و تلقی آن‌ها از کمدی بحث کنیم. اگر تلقی دوستان از کمدی همین چیزهایی است که روی پرده می‌بینیم که بحثی نمی‌ماند. فقط باید عاجزانه از آن‌ها خواهش کنیم دیگر کمدی نسازند. اما اگر تعریف دیگری از کمدی دارند بهتر است بیان کنند تا مخالفان هم از اشتباه در بیایند. 

سرگرمی واژه‌ای کلی و فراخ است. سرگرمی خوب است. اما وقتی از سرگرمی حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم؟ سرگرمی چگونه به وجود می‌آید؟ چه عناصری سرگرمی خوب می‌سازند؟ سرگرمی سازی یکی از پیچیده‌ترین کارهایی است که یک کارگردان می‌تواند انجام دهد. ساختن فیلم‌‎های سرگرم کننده‌ای که ساختار درستی هم داشته باشند سخت‌ترین کار دنیا است. احتیاج به حوصله دارد، به فیلم‌نامه‌ای دقیق و پرجزئیات و تولیدی حرفه‌ای. نه مثل دختر عمو و پسر عمو که فقر از سر و رویش می‌بارد. مشخص است که یک عده دور هم جمع شده‌اند و با کمترین حوصله و خرج فیلمی ساخته‌اند که سریع اکران شود و تهیه کننده را به سود برساند. کمترین سلیقه را در فیلم به کار برده‌اند. کمترین دقت را هنگام ساخت داشته‌اند. هر کس ساز خودش را زده. مسئله کیفیت فیلم نبوده، اکران سریع بوده. فیلم باید سریع اکران شود و بفروشد تا شاید سود داشته باشد. این وسط چیزی که اصلاً مهم نیست ذائقه تماشاگر است که هر روز دارد بدتر و بدتر می‌شود.  


از اجاره نشین‌ها رسیده‌ایم به دختر عمو و پسر عمو. باید برای ژانر کمدی فاتحه بگیریم و به حالش گریه کنیم. چنان بلایی سر این ژانر عزیز و دوست داشتنی آورده‌اند که حتی آزار هم نمی‌دهد. این موضوع فاجعه است. فاجعه‌ای که تا مدت‌ها گریبان سینمای ایران را رها نخواهد کرد.
  • mytools mytools

دانلود قسمت هفتم سریال گلشیفته

دوشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۴:۳۹ ب.ظ


دانلود قسمت هفتم سریال گلشیفته



قسمت هفتم سریال گلشیفته > قسمت هفتم مجموعه «گلشیفته» با یک هفته تأخیر در حالی توزیع شد که در قسمت قبلی شاهد کامل شدن پازل روایتی این مجموعه و پیوند خوردن همه کاراکترها و روابطشان بودیم. درنتیجه پیش‌بینی می‌شد که در قسمت هفتم، بالاخره موتور قصه‌گویی «گلشیفته» روشن شود و بتوان منطقی‌تر آن را بررسی و تحلیل کرد.
به نظر می‌رسد پاشنه آشیل «گلشیفته» ساختار روایتی آن است. اینکه هنوز و بعد از هفت قسمت، پی‌رنگ داستان «گلشیفته» در میان هیاهوی شخصیت‌های متفاوت و هیجان داستان گم می‌شود یا حداقل چندان به چشم نمی‌آید بزرگ‌ترین مورد قابل انتقاد «گلشیفته» است؛ که البته به نظر قسمت به قسمت بهتر می‌گردد؛ در این میان بن‌مایه حمایت از حقوق زنان و قرار دادن چند زن مختلف در جایگاه‌های اجتماعی مختلف با درگیری‌ها و موانع مشابه همچنان نقطه قابل‌توجه «گلشیفته» است. موضوعی که حساسیت آن و مطرح‌شدنش برای اولین بار در چنین مدیومی، دقت و نکته‌بینی خاصی می‌سنجد که هم مخاطب همراه شود و هم خواب دلواپسان به هم نخورد و شاید فقط این موضوع را بتوان دلیل پیشرفت روایت «گلشیفته»

از سوی دیگر تلاش «گلشیفته» برای خنداندن مخاطبش اگرچه در لحظات نابی همراه با کنایه‌های درست و به‌جای سیاسی و اجتماعی روز که به لطف فیلم‌برداری هم‌زمان خیلی هم به‌روز هستند، همراه با طنازی‌های همیشگی امیرمهدی ژوله و هومن سیدی که حضور کمرنگ‌تری دارد است؛ اما هنوز جا دارد تا با افزایش آن‌ها به یک مجموعه کمدی ناب تبدیل شود. از طرف دیگر بازی همیشه روان مهدی هاشمی و واکنش‌های سیامک انصاری یا بهتر است بگوییم عدم واکنش‌های آشکارش در لحظات کمدی در کنار صورت خشک و بی‌احساسش و بازی که با چشمانش انجام می‌دهد و مخاطب را به عمق فلاکت موقعیت خود می‌برد، در کنار سایر تیم پرستاره «گلشیفته» می‌تواند همچنان مخاطبان را در انتظار تکرار لحظات کمدی خوب و قابل‌توجه که تاکنون دیده‌ایم نگه دارد.

در این میان بن‌مایه حمایت از حقوق زنان و قرار دادن چند زن مختلف در جایگاه‌های اجتماعی مختلف با درگیری‌ها و موانع مشابه همچنان نقطه قابل‌توجه «گلشیفته» است. موضوعی که حساسیت آن و مطرح‌شدنش برای اولین بار در چنین مدیومی، دقت و نکته‌بینی خاصی می‌سنجد که هم مخاطب همراه شود و هم خواب دلواپسان به هم نخورد و شاید فقط این موضوع را بتوان دلیل پیشرفت روایت «گلشیفته» دانست.
بهروز شعیبی که هم در سریال سازی و هم در سینما توانایی‌هایش را ثابت کرده است، تاکنون روی صندلی کارگردانی «گلشیفته» هنوز درخشان ظاهرنشده است و باور اینکه «گلشیفته» و جذابیت‌هایش در همین‌جا ختم شود کمی مشکل به نظر می‌رسد و بی‌شک باید منتظر سورپرایزهای ویژه در آستانه پخش قسمت هشتم باشیم، شعیبی سعی و صدالبته توانایی این را دارد تا بتواند سطح «گلشیفته» را چندین مرتبه ارتقا دهد و از ثبت یک کار سفارشی و صرفاً بازاری در کارنامه کاری‌اش که تاکنون با دقت چینش شده است جلوگیری کند.


  • mytools mytools